بیوگرافی پرویز تناولی
پرویز تناولی متولد ۱۳۱۶ در تهران است. فعالیت هنری خود را در ۱۰ سالگی با فراگیری ویولن آغاز کرد. تناولی تحصیلاتش را در دبیرستان ادیب و پس از آن هنرستان کمالالملک ادامه داد. پس گذراندن یک دوره سه ساله مجسمهسازی در هنرستان هنرهای زیبای تهران، با پولی که از تدریس موسیقی پسانداز کرده بود، در سال ۱۳۳۵ به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای شهر کارا مشغول به تحصیل شد؛
اما با زیاد شدن مخارج تحصیلش مجبور شد یک سال بعد به ایران بازگردد. بازگشت او به ایران اگر چه از سر اجبار بود، اما موفق شد دو نمایشگاه از طرحها و حکاکیهایش را برگزار کند که اتفاق تازهای در هنر ایران به خصوص حوزه مجسمهسازی به شمار میرفت.
بیوگرافی پرویز تناولی
همین اتفاق باعث شد وزارت فرهنگ وقت، مهرداد پهلبد، بورسیه تحصیلی برای ادامه تحصیل در ایتالیا به تناولی اعطا کند. در میلان دو سال در آکادمی بررا (Brera) نزد مارینو مارینی مجسمهساز برجسته ایتالیایی آموزش دید و با کسب رتبه اول به لحاظ برتری نمرات، ۱۶ اثر او به عنوان بهترین آثار یک فارغالتحصیل مجسمهساز در گالری ری ماگل (Re Magl) شهر میلان به نمایش گذاشته شد. در سال ۱۳۳۹ آتلیه «کبود» را دایر کرد و درکنارش تدریس در دانشکده هنرهای تزئینی تهران را آغاز کرد. در همین دوره با حسین زندهرودی آشنا شد که ثمره این آشنایی مکتب سقاخانه بود.
مجموعه هیچ پرویز تناولی
مجموعه مجسمههای «هیچ» از معروفترین آثار پرویز تناولی هستند. اولین ایده «هیچ» در سال ۱۳۴۳ در آتلیه زال زر به سراغ پرویز تناولی آمد. نخستین ظهور «هیچ» با پلاستیک زرد و در قطعهای متشکل از مواد گوناگون بود. تناولی منبع الهام «هیچ» را اشعار مولانا میداند؛ «هیچ» در واقع اعتراض تناولی به دو جریان عمده مسلط آن روز هنر ایران بود: یکی افرادی که هرچه از غرب می آمد را میپرستیدند و دیگر افرادی که خط و خطاطی را در نقاشیهای مکتب سقاخانه ستایش میکردند. اگرچه تناولی خود یکی از پایهگذاران آن مکتب به شمار میرفت، اما به گفته خودش «هیچ» ندای این اعتراض بود.
پرویز تناولی - هیچ
در بهار ۱۳۵۲ بیست و پنج مجسمه هیچ پرویز تناولی در تهران به نمایش عمومی درآمدند. در سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) یک مجسمه هیچ از جنس فولاد ضد زنگ در دانشگاه هملین در مینه سوتا سنت پل امریکا نصب شد. از ۴۵ سال پیش تا به امروز، «هیچ» به نماد و تصویر هنر مدرن ایران بدل شده است.
پس از هفت سال کار کردن بر مجموعههای هیچ، تناولی مجموعه دیگری با محوریت دیوار را شروع کرد. مجموعه دیوارها یکی از پیچیدهترین کارهای تناولی ست که با الهام از دیوارهای مختلف در تاریخ ایران، همچون دیوارهای قبل از اسلام بخصوص دیوارهای ورودی پلکان تخت جمشید ساخته شدهاند. خطی که بر روی دیوارها نوشته شده است ابداع خود اوست که قابل خواندن نیست.
آثار پرویز تناولی
تناولی از مجموعه داران مهم ایرانی است که مجموعه هایش بسیار منحصر به فرد است. او اشیایی را جمعاوری می کند که زیرمجموعه هنر عامیانه محسوب میشود. مجموعه قفلهایی که جمعاوری کرده یکی از جامعترین مجموعههای قفل ایران است. او همچنین از کارشناسان فرش ایرانی و بافتههای عشایری نیز محسوب میشود که سالهای زیادی برای شناخت گبه، میان عشایر و روستاییان رفتوآمد داشت و سرانجام با چاپ مقالهای پژوهشی در لندن در سال ۱۹۸۳ آن را به جهانیان معرفی کرد. پرویز تناولی همچنین مجموعهای از جواهرات را طراحی و ساخته است که با استقبال خوبی مواجه بودهاست.
پرویز تناولی حاصل پژوهشهای خود را در مقالهها و کتابهای متعددی به چاپ رسانده است که منبع ارزشمندی برای هنرپژوهشان است. از جمله کتابهای او می توان به قالیچههای تصویری (۶۸)، قفلهای ایران، طلسم گرافیک سنتی ایران، فرش و تاریخ مجسمهسازی در ایران و شاهسون
اشاره کرد.
کتاب های پرویز تناولی
جوایز و افتخارات تناولی
از جمله جوایزی که پرویز تناولی موفق به دریاف شده است بدین شرح است:
بینال اول و دوم تهران
نشان درجه یک هنر در دانشگاه تهران
نشان درجه یک هنر در آموزش وپرورش
جایزه طراحان کارارای ایتالیا
جایزه پنج ایالت شمال غربی، آمریکا
جایزه مک مولن، واشنگتن، آمریکا
آثار پرویز تناولی جزو گرانبهاترین آثار در میان هنرمندان خاورمیانه هستند که در حراجیهای هنری بینالمللی عرضه میشوند. اثر «پرسپولیس» او در سال ۸۷ در حراج کریستی دوبی به قیمت بیسابقه دو میلیون و ۸۴۱ هزار دلار به فروش رفت.
بیوگرافی پرویز تناولی
مجموعه شیرهای ایرانی و مجسمههای «قفل و قفس»، «دستها» و «شاعر ایستاده» هم از ساختههای شناخته شده پرویز تناولی به حساب میآیند. همچنین ۱۴ مجسمه از آثار او در تهران، شیراز و اصفهان نصب شده است. ۱۳ مجسمه دیگر او در موزههای هنر مدرن وین و نیویورک، پارک المپیک سئول، انستیتو مینیاپولیس، لندن، داکار و غیره نصب شده است.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”